سفارش تبلیغ
صبا ویژن
نزدیکترین مردم به پیامبران ، داناترین آنان است بدانچه آورده‏اند . [ سپس برخواند : ] « همانا نزدیکترین مردم به ابراهیم آنانند که پیرو او گردیدند و این پیامبر و کسانى که گرویدند . » [ سپس فرمود : ] دوست محمد ( ص ) کسى است که خدا را اطاعت کند هرچند نسبش به محمد ( ص ) نرسد ، و دشمن محمد ( ص ) کسى است که خدا را نافرمانى کند هرچند خویشاوند نزدیک محمد ( ص ) بود . [نهج البلاغه]
 
چهارشنبه 90 فروردین 10 , ساعت 11:36 عصر

کویر باران: تنهام، خیلى وقت تنهام، از روز اوایلِ عید، اما اصلا نیامدم  tarafeton، aalanam که آمدم، میخواستم بگم با این حال که ?? روز تنهام اما taghad ovorda، و از دوستم سو استفاده نکردم
محمد م: همین حالا همین حالا خدا هست
محمد م: تنهایى سختِ . خود تون رو رنج ندین khaharjaan
محمد م: انشاء الله نتیجه تمام این سختى ها رو هرچه زود تر خدا به صورتِ...

--------

به نام خدا
عید رو تنها بودین نه؟ پس hamdardim که. منو شریک خود تون بدونین. خیلى دوست دارم بتونم کارى کنم اما افسوس... همیشه یا نتوانستم ، یا laayeq نبودم.
در عوض به اذاى ?? روز عید ، ?? نکته به حضور geramitoon pishkesh میکنم تا به اذاى هر روز ایشاالله از تنهایى daretoon بیاره ، البته کاملا که در نمیاره اما از اونجا که armaqaane مور ، پایه malakh است ، امیدوارم ایشاالله به کارمِ خود بپذیرید و tabassome soleimaan gooneii که به talaashe naachize من میکنین از qametoon bekaahe :

? ) فرق پیام هاى mesengerim با ایمیل هم اینه که تو mesenger awwalin چیزایى که به ذهنم میرسه رو میگم، و این خودش مهمِ( بحثِ speel of speech و tadaiie آزاد و tekaane هاى goftari و خلاصه از این چیزا !! )
اما تو ایمیل بد از یکى دو deyqe فکر حرف میزنم (در peirowi از rewayate fakker fakker somma takallam)
-------------

? ) گرچه شاید فکر کنین دارم شوخى یا تعارف میکنم ، ولى احساسِ سربلندى و افتخار کردم . سر افراز و در عین حال شرمنده از خود شدم به این که اصلا من و laayeq doonestin.

--------------

? ) maayeye شکر گذرى ، معنى که qarq در گناه و nasepasi هستم خدا چقدر ستار ال oyoob هست که باندِ یى از bandegaane پاکش همچو شما اصلا من رو laayeqe بهره دهى فرض کرده و حالا خودش رو mokhayyar dooneste بین استفاده و یا آدمِ استفاده.
wojdanan از خدا خجالت میکشم به این همه ستار ال oyoobish. و از شما هم خجالت میکشم که مبادا خیال کنین من مثل شما اینقدر خیستن دار هستم ها.
به قول یه باندِ خدایى :ما آخوند ها رو فقط خدا میشناسه
از اونجایى که از خدا و از شما خجالت میکشم که اینقدر چهره پاک از خودم jelwe داده باشم ، lezaa لازم میدونم صمیمانه اعتراف کنم که من laqzesh هاى زیادى دارم ها ، مبادا فکر کرده باشید من اهلِ laqzidan نیستم.

---------------

? ) خواهش میکنم اینى که میگم رو تعارف فرض نکنین ها : من به حال شما qebte خوردم اون هم نه یک بار ، اتفاقا همین دیشب هم به فکر همین بودم. این که خود تون رو در تنهایى و qorbate یک کشورِ پیشرفه و صنعتى و eqtesaadi حفظ کردیم تحسین بر انگیزه. این هم که خود تون رو حتى از joonewari مثل من تونستین حفظ کنین بازم تحسین بر انگیز ترِ . این جدان تحسین بر انگیزه .

----------------

? ) با خودم تقریبا میگفتم اگه من الان جاى ایشون بودم ، براى raf3e تنهایى میرفتم پى یه دوست پسر و خودم و khalaaase khalaas میکردم. شما که نکردین از bandegaane khaasse khodaiin . marhabaa به شما . من در moqaabele شما باید زن و بزنم .خدا اجرتون بده . من رو هم دعا کنین. آفرین, بر اون مادرى که شما رو شیر داد و تربیت کرد.

---------------

? ) از این گذشته baraadarane ازتون خواهش میکنم که این تنهایى ها رو طولانى نکنین . از baraadari که خودش ? سال تنها و monzawi زندگى کرد beshnawid . ما که دیگه baatel شدیم رفت . اما شما این تنهایى ها رو toolanish نکنین. mazarraaate خیلى زیادى درِ که من فعلا majaale توضیح اش رو ندارم . به عنوانه مثال میتونم pishaapish حدس بزنم تنظیم khaabetoon به هم ریخته بله؟؟

-----------------

? ) من doostaaye talabeii داشتم آدم میخواست به سرشون قسم بخوره . یعنى خیلى با ما ها فرق داشتن ها ، از اونایى که آدم کنارشون waqti مى خواست بره دوست داشت یا ستار ال oyoob بگه . انقدر که از qeib خبر داشته باشن ها .
اینا baziashoon enzewaa gozini میکردن ،
یعنى taqaazaaye hojreye یک نفر میکردن . این hojre هاى یک نفر و حرف نزدن با این و اون roohiaate aarefaane بهشون middaad اما بهشون فشار هم miaaword.
----------------

? ) ( البته خودمونیم ، نمیدونین چه safaii درِ ، کنار حرمِ امام رضا یا حضرت معصومه باشى و سر خر هم نداشته باشى و خودت باشى و خودت و خودت و khodaaat) من خودم هر بر میرم تو اون فضا (که خانم ها کلا اونجا نمیرن mardoonast ، zowware معمولى هم نمیرن feyzyyast. درست کنار حرمِ حضرت معصومه است اما فقط طلب ها میرن گاهى فیلمش و ولى باید دیده باشین) من خودم هر بار میرم اونجور جا ها عجیب safaa میکنم و بر میگردم و حسرت بودن در اونجا رو میخورم.
اما :
فقط یه چیزش naraahatam میکنه : تنهایى و jomood
نمیدونى چقدر سختِ تنها باشى ، جوون هم باشى تو کویر خشک و daaaqe قم هم باشى ، پدرت هم همونجا madfoon شده باشه ، درست تو همون feyzeyye از sawak کتک خرده باش ِ و همونجا qorbat کشیده باشه و pedaaret همونجا یتم شده باشه ، و تو دفتر khaateraate پدرت رو خونده باشى و از سختى هایى که کشیده شنیده باشى.... oooooooooooh بگذاریم.
هر بر تو اون فضا میرم دلم میگیره. نمیدونین waqti shalllaaqe بعدِ sooznake کویر jamkaran در حالى که بلاى qabre پدر ایستاده باشى و صداى گریه maadaret رو beshnawi با آدم چه میکنه.
bawaretoon میشه تا الان تو این فضا یک قطره اشک هم زمین narikhte باشم؟
bawaretoon میشه که تو اون فضا هیچ کس من رو بغل نکرد؟
هیچ کس نازم رو نکشید؟

------------------

? ) الان miporsin برا چى؟
به همون دلیل که شما تنهایى رو طاقت awordin . به همون دلیل که پدرم طاقت aword و waqti تو qorbate قم ، اونام زمانى که سفر با ماشین آسون نبود و تلفن گیر نمى اومد ... خبر فوتِ باباش رو بهش دادن فقط اومد با یه johare بنفش تو دفتر kaqaz kaahie خاطراتش newesht : میخواهم بزنم زیرِ گریه و هاى هاى گریه کنم ، اما چون دوستان اینجا هستند از این کار خود دارى میکنم مثل اینکه هردومون lajbaazim و به riazat کشیدن علاقه داریم.
اگه کس دیگه اى جز شما بود ممکن بود بگه من sangdelam
اما شما زبون رمز ما آدم هاى lajooj رو بلدین .
میدونین که aatefe داشتم. منم مثل همه جوون ها خیلى چیزا رو میخواستم ، خیلى نیاز ها رو داشتم ، خیلى درد ها رو حس میکردم و از تنهایى رنج میکشیدم. اما نمیدونم چرا یه چیزى بهم گفت sarkoobesh کن. a3zaaye khanewaadam ، faamil ، همسایه ها ، همکار ها... تو اینا محرم بودند اما mahrame راز نمیدونم. شاید منتظرِ کسى بودم که mahrame راز باشه. و هر کسى رو mahrame راز نمیدونستم. بلا tashbih بلا tashbih پیامبر خدا هم محرم داشت ، امام حسن هم محرم داشت ، حضرت على هم محرم داشت ، اما mahrame raazesh چاه بود.

--------------------

?? ) حالا اینا رو گفتم برا چى ؟
که از من عبرت بگیرین ، من این enzewaa ها رو به خود دادم اما نتیجه خوبى نگرفتم . به قول پدرم : در اسلام ، ERFAANE ENZEWAII نداریم.
آثار سو ِ این enzewaa ها آروم آروم خودش رو نشون میده نه فورى.
خواهر عزیزم
چرا خود تون رو از این تنهایى در nemiarin خوب؟

--------------------

??) ممکنه بگین تو که lalaii بلدى چرا برا خودت نمیکنى ، در جواب میگم : midoonestin froyd که به پدرِ rawanpezeshki معروف بود ، خودش foobiaye سفر داشت؟ و نتونست در tadfine مدارش شرکت کُنه ؟

--------------------
??) البته شما تنها هم نبودین ، خدا بود ، ?? pishwaye پاک که چون negini در کویر اسمتون miderakhshand ، بودند. هستند و خواهند بود.
میل و shoqe خدمت به hamwatan هاتون بود.
و این بنده کوچکِ خدا نیز hamwaare به yaadetan بود و هست و خواهد بود.
hichgaah از یاد شما و از خیر خواهى براى شما qaafel نبودم .
همیشه هم آرزوى بهترین ها رو براتون دارم و به wojoode خانم هاى گلى مثل شما افتخار میکنم.
شما taaje سر ما هستین.
خدا hefzetoon کُنه. از خدا میخوام همیشه poshtibaanetoon باشه. شما qeimatetoon خیلى baalast. و افرادى مثل شما کم هستن.با خدمت به mahroomin این ارزش رو افزایش بدین و برا خود تون انگیزه و حس تنها نبودن تولید کنین.
من hamware به یاد شما هستم . و از shomaii که حتى اسم و familetoon رو هم نمیدونم الگو میگیرم.
درست مثل همون فیلم...
toii که nemishnakhtamat...

یاد ما خواه بکن خواه نکن mokhtaari ، likan اى دوست بدان در دل من جا دارى.

---------------------
?? ) حیف هست پایان arayezam با کلامى زیبا از emamane مان نباشد
امام سجاد (ع) فرمودند:«اگر قرآن با من باشد در هر جای عالم که بروم هیچ وقت احساس غربت و تنهایی نخواهم کرد.» آیا رفیقی بهتر از قرآن و کلام خدا پیدا می شود؟



لیست کل یادداشت های این وبلاگ